.. . ..

۱۳۸۹/۰۵/۳۱

آن دیگرِ من

بد نیست خودی نشان بدهم
در خانه‌ای که یک حرف کسی‌ست
با آغوش باز
بسته‌ای دست‌هایم را
از پشت
خنجر نزن، زن!
رو به روی من دیواری‌ست بلند
که تویی
آن کس که مرا ب ی خ و د نمی‌خواهد
مرا بی من هم نمی‌خواهد
دشمن!

1 نظرات:

جواد شجاعی فرد گفت...

این شعرافشره ی ممارستی ورز آمده در

خدمت ساختمندی موجزاثری است بامحتوای


درهم تنیده که ذره ای ناشی گری

شعر جوانان امروز یا آن رابه نثر

تبدیل می کرد یا به اکروبات های

موسوم به بازی زبانی که اتفاقا در

دست اهلش شنیدنی ست

ایکاش اثار جنسی پژک عزیز هم مثل

/ نظامی/ به حریر -میم نستعلیق باسن-

اکتفا می کرد وانگشتی به آن نمی

رساند بادرودی از بروکسل